کوروشکوروش، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

کـــــــــــــــــــــــــو ر و ش پسر بهشت

سرمایه ی زندگیم کوروش

سلام مدتها بود اینجا مطلب ننوشتم   اومدم با عکسهای کوروش سه سال و هشت ماهه ی مامان:                                                                 کوروش و شخصیت کارتونی مورد علاقش                        &...
15 دی 1391

ماه ميهماني خدا

    پروردگارت باتومي گويد: تورادر بيكران دنياي تنهايان رهايت من نخواهم كرد بساط روزي خود رابه من بسپار رها كن غصه ي يك لقمه نان و آب فردا را تو راه بندگي طي كن عزيزا من خدايم خوب مي دانم تو دعوت كن مرا برخود به اشكي … يا خدايي، ميهمانم كن كه من چشمان اشك آلوده ات را دوست مي دارم طلب كن خالق خود را بجو مارا توخواهي يافت كه عاشق مي شوي برما وعاشق مي شوم برتو كه وصل عاشق و معشوق هم آهسته مي گويم خدايي عالمي دارد قسم بر عاشقان پاك با ايمان قسم براسب هاي خسته درميدان تورادربهترين اوقات آوردم قسم برعصر روشن تكيه كن برمن قسم برروز هنگامي كه عالم رابگيرد نور قسم براختران روشن اما دور رهايت من نخواهم ...
17 مرداد 1390

دايره لغات کوروش (4)

  لغــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــآت  جديـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد     ********************************************   سرسره بازي: سورسور بايي   ماشين بازي: ماشين بايي دوچرخه بازي: چرخ بايي   داغ: داغ   پيچ: پي   هواپيما: ما   پيتزا : پيزا   رکاب دوچرخش: پاپا   سوييچ: چي چي   اتاق: توتا   نريم: بريم نه(کلا هر فعل رو با اوردن بک نه  به آخرش منفي ميکنه)   آيدا(دختر عمش): آدا   سوپ: پوپ   کوچولو: تويي   پتو: پيي     &nb...
17 مرداد 1390

دايره لغات کوروش (3)

    کوروش اسمت چيه؟؟؟   توروش   بگو ماشين: ماشي   چشم:چيش   جيش : جيش   بردار: بر   ميمون: ميمو   اهو:اوو   درس:د   شير:شير   پول: پول   اقا: آيي   ناز: ناز   اتو: اتو   داغ:داغ   خدا:ودا   کوروش خدا کجاست: با دستش بالا سرش رو اشاره ميکنه ميگه ماه  (يعني تو آسمونه)   ماه: ماه   حل: حل     ...
11 مرداد 1390

بازگشت از سفر

سلام ما برگشتیم     دیشب ما از مسافرت سه نفرمون شکر خدا به شهر بسیار قشنگ خودمون مشهد الرضا برگشتیم     واقعا که هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه!!!     خوب جونم براتون بگه سفر بسیار خوبی بود با وجود  هوای گرم بابلسر   مقصدمون بابلسر بود و توی شهرهای ساری و گرگان و فریدون کنار هم چند شبی موندیم   اقا کوروش که عشقش فقط دریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا بود   صبح و ظهر و ش ب بریم دیی (دریا)   قربونش برم کلی با بابا بیژن شنا کرد و نمیدونید چه ذوقی میکرد صدای جیغ و خنده هاش توجه همه رو به خودش جلب میکرد   شب نیمه شعبان بابلسر بودیم بی نهایت ...
30 تير 1390

کوروش در سرزمين عجايب+سفر

  کوروش جانم در سرزمين عجايب                 کوروش و دفتر کارششششششششش   ******************** ****  ***************************************** ******من و کوروش و بابا بيژن قراره سفر تابستوني خودمون رو به اميد خدا از فردا شروع کنيم     يه سفر احتمالا يه هفته اي به شمال   بعد از کار و مدرسه مسافرت خيلي ميچسبه فکر ميکنم خيلي احتياج به اين سفر دارم   براي تجديد روحيه و قواي تازه فکر کنم براي کوروش هم خيلي جالب باشه بهمن ماه 88 برديمش دريا کنار ولي اون موقع خيلي کوچمولو بودش الان تو سنيه که بي...
19 تير 1390

از پوشک گيرون .....+27 ماهگی عسل من

سلام قشنگ مامان   اين روزا دارم سعي ميکنم  که شما رو از پوشک بگيرم   چند روز يبود شروع کرده بودم ولي سفري به نيشابور پيش امد که نيمه تموم موند     الان دوباره يکي دو روزه شروع کردم خيلي خوب داري همکاري ميکني   منکه داشتم نا اميد ميشدم اما امروز بي نهايت خوشحالممممممممممم  کردي مامان جون   الان ميگم کوروش کجا بايد جيش کنيم؟؟ميگي: دشويي   قربون اون حرف زدنت برم من   ايشالله اين پروژه هم با موفقيت همراه باشه خدايي خيلي سخته !!! ***********************************************************     با یه دست و هورااااااااااااااااااا&...
9 تير 1390

روزت مبارک بابا بیژن

باید از عشق بسازم غزلی قابل تو غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو   قلبی از جنس بهار است که تقدیم تو باد   سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد       بابا بیژن روزت مبارککک دوستت داریم یه دنیااا  
25 خرداد 1390

چند ساعت بدون کوروش؟؟؟!!!

قند عسلم امروز ظهر نهار خونه ي مامان فخري دعوت بوديم و از صبح بردمت اونجا تا با دايي محمد رضا بازي کنيد   موقع برگشت به خونه  نميخواستي با ما بيايي   هر کار کرديم گفتي ميخواهي بموني همون جا حتي با ما باي باي کردي و در رو بستي که شما بريد خونه من همين جا ميمونم   من هم اومدم خونه و بابا بيژن رفت سر کار   گاهي دلم ميخواست بدون تو کمي استراحت کنم و به کارهاي خودم برسم و اي کوروشم وقتي اومدم خونه يهو دلم هري ريخت پايين و قلبم گرفت   در نبود تو خونه خيلي سوت و کوره فقط 3 ساعته نديدمت   عزيزکم  دوستت دارممممممممممممممممممممممممممممممم   ...
23 خرداد 1390